ایده های من

ساخت وبلاگ
توسط بهروز غریبی | سه شنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۱ | 19:55 از وقتی که به خاطر می آورم و به دلیلی که به خاطر نمی آورم زن به معنی عامش برایم دارای تقدس بوده است.این حس به قدری قوی بوده که باعث شده فاصله خود را از دختران و بانوان حفظ کرده و همیشه با آنها با احتیاط و احترام برخورد نمایم.در مورد این که این نگرش چرا و چگونه در من شکل یافته بسیار فکر کردم ولی هیچ سر نخی بدست نیاوردم. شاید فکر کنید این تقدس ناشی از قرابت معنایی زن و مادر است و تحت تاثیر تعلیمات دینی و فرهنگی ایجاد شده ولی شواهدی که در ادامه به آنها خواهم پرداخت نشان میدهد که اینگونه نیست. بگذارید اینبار بدون داشتن سند و مدرک و تنها برمبنای مشاهدات شخصی ادعایی بکنم. تعلیمات دینی و فرهنگی ما مرد سالارانه هستند! شاید خیلی بدیهی و عادی به نظر برسد ولی به نظرم این موضوع دارای ابعاد عجیبیست که جا دارد به آنها بپردازیم. داستان سرایی را کنار بگذارم نوک مگسک زیرخال سیاه و بزنم وسط هدف! من نوعی، چه پیر باشم چه جوان، چه بی سواد و چه تحصیل کرده، خواه شاگرد شوفر باشم خواه دانشجوی دکتری، وقتی از دست کسی عصبانی شوم به احتمال زیاد فحش میدهم!چه فحشی؟بستگی به طرف مقابل دارد،اگر زن باشد یک تهمت جنسی به او میزنم و اگر مرد باشد یک تهمت جنسی به یکی از زنان منصوب به او! اولی بد منطقی است و دومی بد بی منطق! فکر کن یک بانوی خوش قلب و درست کار هستی و مثلا در خانه خودت در حال رفت و روب یا رسیدگی به گلدانها هستی که ناگهان شی خارجی را که نمیدانی از کجا آمده درون خودت حس میکنی! بسیار ناجوانمردانه ‌و منزجر کننده است! ایده های من...ادامه مطلب
ما را در سایت ایده های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behrooz3723 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 12:05

توسط بهروز غریبی | جمعه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۱ | 20:35 یکی از پیچیده ترین مفاهیمی که تا کنون با آن مواجه شده ام انتقاد است. کی باید انتقاد کنیم. چگونه انتقاد کنیم. از چه کسی انتقاد کنیم. اصلا باید انتقاد کنیم یا خیر! برای پاسخ گویی به این پرسش ابتدا باید ابعاد انتقاد را شناسایی کنیم. ما چه موقع دست به انتقاد می زنیم؟ دو حالت دارد، انتقاد از عمل و انتقاد از قانون! بستگی دارد ما کجای ماجرا ایستاده باشیم. اگر ناظر کاری هستیم که با اعتقادات ما مغایر است طرف قانون، عرف یا سنت می ایستیم و از عمل انجام شده انتقاد میکنیم. ولی اگر خودمان یا یکی از کسانی که رگ گردنمان برایش بیرون میزند کاری بر خلاف قانون، عرف یا سنت انجام داده باشد، نوک پیکان انتقاد به سمت قانون خواهد بود. کدام درست است؟ قوانین محترمند یا مانع رشد و بالندگی؟ سنت ها مایه افتخار و یادگار دوران طلایی گذشته هستند یا رفتارهایی احمقانه و دست و پاگیر؟ از خانه ای که به ما به ارث رسیده حفظ و حراست کنیم یا بکوبیمش و از نو بسازیم؟ جواب درست کدام است؟ هرکدام را انتخاب کنیم قطعا مورد انتقاد گروهی قرار خواهیم گرفت! انگار هر دو تصمیم اشتباه است! آخر مگر میشود سر یک دو راهی باشیم و هر دو راه مارا به بیراهه ببرد؟! این چه وضع راه ساختن است؟!! به نظر باید مشکل را در جایی دیگر جستجو کنیم. مثلا در انگیزه منتقدان. دو حالت بیشتر ندارد! منتقدان یا ذی نفع موضوع مورد بحث هستند، یا نیستند. اگر نیستند که خیلی بیکارند! اگر هم هستند که به سمت منفعت خودشان غش میکنند! معمولا نقد شونده در مقابل نقد موضع میگیرد، منتقد ایده های من...ادامه مطلب
ما را در سایت ایده های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behrooz3723 بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 12:05

بعد از چند وقت کم کاری در زمینه نگارش فیلم یاد هندوستان کرد و یادم آمد ای دل غافل، ما یک وبلاگی هم داشتیم ها! آمدم و سری بهش زدم. تراوشات ذهنی خودم را که باز خوانی کردم به دو موضوع پی بردم. نخست به قانون سر بودن قلم! تا کنون فکر میکردم من قلم را هدایت میکنم ولی فهمیدم این قلم است که میسُرَد و مرا به هرجا که بخواهد میبرد و دوم سیاه نگاری ست! بی چاره خوانندگان این متون! قلم لعنتی به اینور و آنور میسرد و آسمان و زمین را به هم میدوزد که بگوید اوضاع خراب است رفیق! عامل این خرابی هم خود تو و دور و بری هایت هستید. کسانی که بعضیهاشان را قلبا دوست داری و رگ گردنت برایشان باد میکند! از هر کجا که شروع کردم به یک مفهوم ختم شد، که بد ما بد است و خوب ما هم ظاهرا خوب است ولی بر اصل بودن خوبیش نمیتوان قسم خورد. چرا؟ چون یک حلقه مفقوده دارد، حلقه که نه، قلاب انتهایی زنجیر که زنجیره را میبندد و کامل میکند و آن آگاهی است. کار های خوب که پس از گذشت زمان به عادت تبدیل میشوند، اگر با آگاهی همراه نباشند در اثر گذر زمان و تغییر شرایط ممکن است، از جایگاه خوب به جایگاه بد و حتی خیلی بد منتقل شوند! آگاهی از اصل ماجرا و دانستن فلسفه وجودی عادات و رفتاری که انجام میدهیم باعث به روز رسانی دائمی و حفظ جایگاه خوب برای آنها، در بازه زمانی طولانی خواهد شد. چرا به اینجا رسیدیم و چرا قلم اینگونه تلخ شد؟ آیا سیاه نگاری واقعیست یا ناشی از سیاه نمایی و آگراندیسمان است؟ همانطور که گفتم متون این مقال، شروعش با من بوده و پایانش با قلم. در برخی از موارد آنچه نگاشتم آن نبود که از ابتدا می انگاشتم! در واقع به نوعی کشف زوایای تاریک مساله در حین نگارش رسیدم که باعث شد مسیر نگارش خود به خود تغییر کند. به نظرم این سبک از نگ ایده های من...ادامه مطلب
ما را در سایت ایده های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behrooz3723 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 12:05